بدنیا اومدن هیلدا جون
هلیا جون یک سالی میشد که گیر داده بود من خواهری میخوام ، سر سفره های نذری دعا میکرد شمع روشن میکرد و ... تا اینکه شهریور 94 فهمیدم باردارم نتونستم این خبر را از هلیا که خیلی ارزوش را داشت پنهون کنم بلافاصله بعد گرفتن جواب ازمایش بهش گفتم بعد رفتیم پیش باباش و سه نفری رفتیم دکتر تا جواب را نشونش بدیم دکتر گفت جواب مثبته. هلیا کلاس اول بود و خداراشکر بچه مستقل و زرنگی بود و من باهاش زیاد کارنمیکردم. بالاخره انتظار 9 ماهه ما به سر رسید و ساعت 10 شب دوشنبه 30 فروردین 1395 هیلدا جون در بیمارستان بنت الهدی بجنورد بدنیا اومد. ...
نویسنده :
maman sima
12:46